تثبيـت تـوازن به سـود ايـران
شهريور 1365 تا شهريور 1366

مشخصة حاكم بر جنگ در هفتمين سال، سرعت تحولات، پيچيدگي و گسترش دامنه آن بود. پيدايش اين وضعيت به منزله آغاز شمارش معكوس براي خاتمه يافتن جنگ ارزيابي مي‌شد. به عبارت ديگر، با تنوع، شدّت و سرعت وقوع رخدادهاي جنگ، تدريجاً كليه ظرفيت‌هاي لازم براي تداوم جنگ، رو به اتمام بود. به همين دليل با مشاهده علائم موجود، برخي از تحليل‌گران پيش‌بيني‌مي‌كردند كه زمان خاتمه يافتن جنگ فرا‌رسيده است. نقطه ثقل پيدايش وضعيت جديد در جنگ، با تغيير توازن به سود ايران پس از فتح فاو و توانايي ايران در حفظ آن و متقابلاً ناتواني عراق براي بازپس‌گيري آن، آغاز شد. آقاي هاشمي با توجه به همين وضعيت، در جمع فرماندهان و مسئولان سپاه گفت:
«در محاسباتي كه تاكنون شده، به نظر ما هيچ شرايطي بهتر از اينكه تسريع كنيم در پيشبرد كار جنگ به چشم نمي‌خورد.»1
ايشان سپس با اشاره به وضعيت اقتصادي كشور چنين تأكيد كرد:
«وضع عمومي كشور و شرايط اقتصادي كشور هم ايجاب مي‌كند كه ما اين مسئله را اگر بتوانيم زودتر به نقطه‌اي برسانيم.»2
آقاي هاشمي يك روز بعد در نمازجمعه تهران مجدداً تأكيد كرد:
«وضع جنگ الآن به جايي رسيده كه هر محاسبه‌اي نشان مي‌دهد ما بايد هرچه زودتر جنگ را به پايان برسانيم.»3
به همين دليل آقاي هاشمي در اين وضعيت، چنين معتقد بود:
«تا زماني كه جنگ به چيزي نياز دارد، مصرف كردن آن در غير جنگ سزاوار نيست و همه بايد همه چيز خود را در اولويت در خدمت جنگ قرار دهند.»4
در اين مرحله اعلام شعار "تعيين سرنوشت جنگ" محور فراخواني نيروهاي داوطلب و به كارگيري و اختصاص امكانات كشور براي جنگ بود. آقاي هاشمي درباره مفهوم اين شعار گفت:
«با برنامه‌هايي كه داريم جنگ را به جايي خواهيم رساند كه پيروزي ايران مشخص شود.»5
فرماندة كل سپاه نيز درباره مفهوم شعار تعيين سرنوشت جنگ، طي تحليلي گفت:
«سال سرنوشت، قطعاً سال آخر معني ندارد، ضمن اينكه مي‌تواند سال آخر هم در آن مفهوم داشته باشد. سال سرنوشت به اين معني است كه اگر امسال ما جهتي در امر جنگ پيدا نكنيم عواقب بسيار سختي را در پيش داريم.»6
بدين ترتيب ضرورت دستيابي سريع‌تر به پيروزي، براي خاتمه دادن به جنگ، فعاليت‌هاي همه‌جانبه‌اي را سازمان و گسترش داده بود كه كاملاً بر روند تحولات هفتمين سال جنگ سايه افكنده‌بود. در چنين موقعيتي افشاي ماجراي مك‌فارلين در 13 آبان 1365 كليه تحولات سياسي و نظامي جنگ را تحت تأثير قرار داد. با در نظر گرفتن اهداف و ماهيت گفت‌وگوهاي پنهاني ايران و امريكا، به نظر مي‌رسد علاوه بر اينكه امكان خاتمه‌يافتن جنگ از ميان رفت، سلسله حوادث و اقداماتي كه به‌تدريج عليه ايران صورت گرفت، بدون ترديد متأثر از افشاي ماجراي موسوم به مك‌فارلين بود7 و اوضاع را بيش از گذشته براي ايران سخت و دشوار كرد.
زمينه‌هاي شكل‌گيري مذاكرات پنهاني مقامات امريكايي با عناصر ايراني، با مبادله قطعات يدكي نظامي به ايران در مقابل آزادي گروگان‌هاي امريكايي در لبنان، از سال 1364 آغاز شد. ناتواني امريكايي‌ها، به رغم تلاش‌هاي سوريه، براي حل معضل گروگانگيري در لبنان و هواپيماي ربوده‌شده تي.‌دبليو.اي(T.W.A) در 24 خرداد 1364،8 و متقابلاً ميانجيگري ايران در حل معضل هواپيماي تي‌.دبليو.اي(T.W.A) پس از سفر آقاي هاشمي به سوريه در تير 1364، توجه امريكا را مجدداً به ايران معطوف كرد. البته عوامل ديگري در اين ماجرا مؤثر بود كه پس از افشاي آن، ريگان رئيس‌جمهور وقت امريكا به آنها اشاره مي‌كند:
«اكنون هجده ماه است كه طي يك ابتكار سياسي محرمانه ارتباط با ايران را در جريان كار خود قرار داده‌ايم. براي استفاده از اين ابتكار ساده‌ترين و بهترين دلائل را در اختيار داريم: 1ـ تجديد روابط با ايران. 2ـ اقدامي شرافتمندانه براي خاتمه دادن به جنگ شش ساله ايران و عراق. 3ـ محو كردن تروريسم دولتي و خرابكاري. 4ـ تأثير بخشيدن به روند بازگشت تمامي گروگان‌ها.»9
بنابر نوشتة فارين‌ريپورت چاپ لندن، در گزارش سري كيسينجر به ريگان ضرورت گشودن كانال‌هاي ارتباط مستقيم و غيرمستقيم براي مذاكره با ايران تأكيد شده ‌است و ريگان بر اساس همين توصيه براي برقراري رابطه امريكا با ايران اقدام كرده است.10 طبق نظر كيسينجر، در‌صورتي كه يك جناح ميانه‌رو و قدرتمند مايل به گفت‌وگو با امريكا در بين رهبران ايران وجود نداشته‌باشد، هيچ‌گونه پيوند و مصالحه‌اي ميان دو كشور برقرار نخواهد‌شد.11 بر پايه همين ملاحظه، امريكايي‌ها مذاكرات محرمانه‌اي را از طريق يك ميانجي در لندن آغاز كردند و اميدوار بودند با بهره‌برداري از اختلاف‌نظر ميان جناح‌هاي سياسي ايران12 با ارائه امتياز به ميانه‌روها براي تحكيم موقعيت آنها تلاش نمايند.13
متعاقب تماس‌ها و اقدامات دو‌جانبه‌اي كه از سال 1364 آغاز شد، در ماه‌هاي پاياني همين سال توافقات لازم براي سفر هيئت امريكايي به تهران انجام گرفت. صبح روز يكشنبه 25 مه 1986 (4 خرداد 1365) هيئت امريكايي شامل مك‌فارلين، نورث، كيو، تيچر، نير و رابط سيا وارد تهران شدند. معطلي بيش از يك ساعت و عدم حضور افرادي براي استقبال، اولين نگراني هيئت امريكايي بود كه در مذاكرات به عنوان گلايه عنوان شد.14 هيئت امريكايي پس از استقرار در هتل، اولين دور مذاكرات خود را در ساعت17 آغاز كردند.15 در اين جلسه هيئت امريكايي به رياست مك‌فارلين نظريات خود را در زمينه‌هاي مختلف بيان كردند و متقابلاً نظريات و پاسخ‌هاي هيئت ايراني را استماع كردند.
در اين جلسه اولويت اصلي، "ساختن پل اطمينان" ذكر شد و مك‌فارلين حضور خود را در ايران به نمايندگي از طرف رئيس‌جمهور امريكا به نشان شروع فصلي جديد در مناسبات دو كشور ذكر كرد. وي تأكيد كرد كه براي نشان دادن حسن‌نيت آماده است برخي از اقلام مورد نياز ايران را تأمين نمايد.16 طرف ايراني نيز اظهار كرد: به هر‌حال انتظار داريم كه اقلام بيشتري از طرف شما دريافت نماييم تا در موقعيت بهتري از جهت رهبران خود باشيم. ايران 6 سال است كه درگير جنگ است. تصرف فاو موفقيت بزرگي بود. ما انتظار تجهيزات بيشتري را داريم. همچنين طرف ايراني درباره ميزان حمل سلاح به ايران توسط هواپيماهاي هيئت امريكايي و مستعمل بودن برخي از قطعاتي كه پيش از اين ارسال شده‌بود، اعتراض كرد.17 نورث محدوديت سوخت و وزن براي هواپيما را علت محدوديت در حمل سلاح ذكر كرد. بدين ترتيب جلسه در ساعت 19 به پايان رسيد.
دور دوم مذاكرات روز 26 مه 1986 (دوشنبه 5/3/1365) ساعت 15:30 آغاز‌شد. نگراني از عدم پيشرفت در مذاكرات سبب گرديد نورث اظهار كند: «ما سردرگم و نگران هستيم.»18 علت اين مسئله مخالفت برخي از مقامات در دولت امريكا درباره مذاكره با ايران بود.19 وي گفت: «اكنون بيش از يك روز است كه در اينجا هستيم و كسي با ما صحبت نمي‌كند.»20 مك‌فارلين در ادامه صحبت‌هاي نورث گفت: «هدف از آمدن به اينجا ايجاد اساسي براي اعتماد و سپس پرداختن به مسائل مهم مي‌باشد.»21 منظور از موضوعات مهم از نظر وي، موضوعاتي درباره "شوروي و افغانستان و عراق" بود.22 لازمه صحبت در اين زمينه ملاقات با وزيران بود. لذا در جلسه اظهار كرد: «مايلم با وزيران شما ملاقات نمايم.»23
وي علت اين درخواست را عمدتاً به دليل موقعيت خودش مي‌دانست، لذا گفت: «از آنجا كه من در سطح وزير هستم، انتظار دارم با مقامات تصميم‌گيرنده ملاقات نمايم در غير اين صورت مي‌توانيد با كارمندان من صحبت نماييد.»24
دور دوم مذاكرات در ساعت 16 پايان يافت و به نظر مي‌رسيد انتظار هيئت امريكايي اين بود كه براي تصميم‌گيري به ملاقات در سطوح بالاتر نياز است. در دور سوم مذاكرات كه ساعت 19:30 همان روز آغاز شد مك‌فارلين در جلسه شركت نكرد و نورث صريحاً اظهار كرد: «چيزي كه ما به آن اميد بسته بوديم توافق در خصوص جهت گفت‌وگوها بين ايران و امريكا بود. براي اين هدف تصميمات سياسي لازم است.25 وي همچنين درباره لو رفتن مذاكرات قبل از دستيابي به نتايج روشن، به‌ويژه از سوي روس‌ها، نگران بود. وي يكي از نقطه ضعف‌هاي اساسي را فقدان ارتباطات امن ذكر كرد.26 وي همچنين گفت: «اگر بدون برداشتن موانع به خانه‌هاي خود برگرديم، موانع جديدي در آينده بروز خواهد كرد.»27 هوارد تيچر در اين جلسه بخشي از تهديدات شوروي عليه ايران از جمله استقرار 26 لشكر در نزديكي‌هاي ايران و اجراي تمريناتي براي اقدامات نظامي عليه ايران را برشمرد.28 جورج كيو يكي ديگر از اعضاي هيئت امريكايي اعلام كرد: «ما براي توجيه اطلاعاتي هشت ساعت مواد (مطالب) توجيهي در اختيار داريم.»29
در ادامه گفت‌وگوها مسائلي مبادله شد كه تا اندازه‌اي دشواري‌ها و موانع را آشكار ساخت. طرف ايراني در سخنان خود گفت: «پذيرش سفر مك‌فارلين به ايران يك تحول جديد سياسي بوده‌است ليكن يك سوء تفاهم به وجود آمده‌است. زيرا سفر به معناي انجام گفت‌وگوهاي مستقيم نبود.»30 نورث در برابر اين اظهارات، گفت: «وي به مك‌فارلين گفته‌است با رئيس‌مجلس آقاي‌رفسنجاني، آقاي‌موسوي نخست‌وزير و پرزيدنت خامنه‌اي ملاقات خواهد كرد.» 31 نورث تكرار كرد: «قرباني‌فر در حالي كه آقاي جورج كيو حضور داشت، گفت كه گروه امريكايي با مقامات عالي‌رتبه ايران ملاقات خواهند كرد.»32 مقام ايراني اظهار كرد: «قبلاً موافقت شده‌بود كه نورث به تهران بيايد و ترتيب كارها را بدهد و دستور‌كار جلسات را تنظيم نمايد. برابر آخرين مذاكره تلفني، صحبتي از جلسه در سطح وزير نبوده‌است و سوابق موجود است.»33 نورث مجدداً سؤال كرد:«آيا مي‌توانيم ترتيب ملاقاتي سري بين مك‌فارلين و رهبران شما را بدهيم.»34 قرار شد اين درخواست منتقل شود و ادامه مذاكرات در ساعت 10 صبح روز 27 مه (6/3/1365) با بحث‌هايي كه جنبه سياسي دارد پيگيري شود.35 جلسه در ساعت 5/1 بامداد پس از يك بحث سنگين به پايان رسيد.
در واقع معضل اصلي در اين مرحله با توجه به حضور مك‌فارلين به عنوان نماينده رئيس‌جمهور امريكا در ايران و درخواست وي براي گفت‌وگو با مسئولان، عدم تمايل و آمادگي ايران بود، زيرا امام پس از استماع گزارش سفر هيئت امريكايي، فرمودند:
«هيچ يك از مسئولان با آنها مذاكره نكند.»
تدبير امام در واقع مذاكرات را با بن‌بست و شكست مواجه ساخت و از اين پس كليه بحث‌هايي كه صورت گرفت نوعي وقت‌گذراني بود؛ زيرا دستيابي به نتيجه عملي امكان‌پذير نبود.
در چهارمين دور مذاكرات در ساعت 10 صبح روز 27 مه 1986 (سه‌شنبه 6/3/65) طرف ايراني مشكلات مربوط به آزادي گروگان‌ها و شرايط آن را بازگو كرد: خروج اسرائيل از بلندي‌هاي جولان و جنوب لبنان، بازگشت آنتوان‌لحد به شرق بيروت، آزادي زندانيان اسير در كويت و پرداخت هزينه. در اين جلسه با توجه به دستور جلسه، بحث‌ها از ماهيت سياسي برخوردار بود. جلسه براي صرف ناهار تعطيل شد و مك‌فارلين در گزارش خود به دريادار پويندكستر، گزارش جلسه را براي گرفتن دستور از رئيس‌جمهور، مخابره كرد. در اين جلسه امريكايي‌ها تأكيد كردند: «شوروي‌ها تا ميزان قابل توجهي براي جلوگيري از شكست عراق به ايران، جلو خواهند رفت زيرا چنانچه عراق در جنگ شكست بخورد، اعتبار شوروي در منطقه به نحوي مصيبت‌بار آسيب خواهد‌ديد، فكر مي‌كنيم كه شوروي‌ها تمامي نيازهاي عراق را تأمين نمايند و اگر كافي نباشد سپس به‌طور مستقيم با نيروي نظامي به ايران فشار خواهند‌آورد.»36 امريكايي‌ها در اين جلسه همچنين تأكيد كردند كه سياست آنها در جنگ خاتمه دادن به جنگ و ممانعت از پيروزي طرفين است. ضمن اينكه درباره ارسال سلاح به ايران، آمادگي ندارند به ميزاني به ايران اسلحه بدهند كه در جنگ پيروز شود.37 در پايان جلسه توافق شد طرفين از شعار عليه يكديگر بكاهند و خود را به گفت‌وگوهاي مستمر براي رفع اختلاف، متعهد نمايند و جلسات محرمانه باشد.38 به همين منظور قرار شد وسايل امن‌تري براي ارتباط با اعزام يك تكنسين انجام گيرد.39 مك‌فارلين در گزارش خود به پويندكستر درباره روند مذاكرات مي‌نويسد: «قضاوت من اين است كه آنها (ايراني‌ها) بسيار ناراحت هستند. آنها در يك سردرگمي رواني به سر مي‌برند، از يك طرف مي‌خواهند از اين معامله چيز بيشتري به دست آورند و از طرف ديگر به اين واقعيت پي‌برده‌اند كه امكان دارد واسطه‌ها آنها را گمراه كرده باشند.»40
دور پنجم مذاكرات در همان روز از ساعت 17 آغاز شد. در اين جلسه برخلاف مذاكرات جلسه صبح، بحث‌ها درباره دشواري‌هاي موجود براي آزادي گروگان‌ها بود. هيئت امريكايي مايل بود كليه گروگان‌ها آزاد شوند. طرف ايراني با ذكر مشكلات، بر اين مسئله تأكيد مي‌كرد كه سلاح‌ها كمتر از آن چيزي است كه انتظار مي‌رفت و بايد كليه سلاح‌ها تحويل شود. مك‌فارلين در اين جلسه اظهار كرد: «اگر اشتباهي شده است تقصير ما نمي‌باشد. شايد قرباني‌فر اشتباه كرده‌است.»41 وي تأكيد كرد: «تمام اقلامي كه پول آن پرداخت شده‌است، آماده تحويل است، به مجرد اينكه گروگان‌ها در اختيار ما قرار‌گيرند، تحويل سريع آنها در عرض 10 ساعت تعهد ما مي‌باشد.» جلسه بدون نتيجه در ساعت 18 به پايان رسيد.
دور ششم مذاكرات مجدداً در همان روز از ساعت 21:30 آغاز شد. به دليل نرسيدن به نتيجه مطلوب و تمايل هيئت امريكايي به بازگشت، گذرنامه آنها بازگردانده شد. امريكايي‌ها در اين جلسه پيش‌نويس پيشنهاد براي تكامل تدريجي روابط را تسليم كردند. امريكايي‌ها از اين پس چنين تصور مي‌كردند كه سردوانده مي‌شوند، لذا مك‌فارلين دستور داد لوازم خود را براي بازگشت جمع‌آوري كنند.42
آخرين دور گفت‌وگوها روز 28 مه 1986 (چهارشنبه 7 خرداد 1365) انجام گرفت. مك‌فارلين معتقد بود: «فرصت مهمي از دست رفت.» زيرا پس از چهار روز حضور در تهران و چند دور گفت‌وگو، به دليل نرسيدن به نتيجه مطلوب در حال ترك تهران بودند. برابر پيش‌نويس موافقت‌نامه 27 مه (سه‌شنبه 6 خرداد) گفت‌وگوي سياسي ميان طرفين همچنان تا زمان افشاي اين روابط در آبان 1365 و مدتي پس از آن ادامه يافت و بعدها افشاي ماهيت تماس‌هاي پنهاني ايران و امريكا به نحو آشكاري بر روند تحولات جنگ تأثير گذاشت كه بخشي از آن چنين بود:
1ـ اعتبار سياست امريكا درباره تحريم صدور تسليحات به ايران در نزد متحدين اين كشور عميقاً مخدوش شد.43
2ـ بحران تمام عيار سياسي در امريكا، 44 تغيير و اصلاح سياست امريكا را به عنوان ضرورتي اجتناب‌ناپذير، آشكار ساخت و جدال‌هاي بسياري ميان كنگره و دولت در امريكا انجام گرفت.45
3ـ بي‌اعتمادي متحدين امريكا در منطقه، به تشتت سياست خارجي امريكا در منطقه و از دست دادن ابتكار عمل امريكا براي پايان دادن به جنگ انجاميد.
4ـ عراقي‌ها طي بيانيه‌اي از اقدام امريكا انتقاد كردند و اعتبار سياست‌هاي اعلام‌شدة امريكا را مورد سؤال قرار دادند46 و اين اقدام را به‌شدت محكوم كردند.
5 ـ روس‌ها با بهره‌برداري از خلأ ايجاد شده، سياست‌هاي مشخص و فعال‌تري را با حضور در منطقه و به دست گرفتن ابتكار‌عمل در جنگ ايران و عراق با حمله به سياست‌هاي امريكا و حمايت از عراق آغاز كردند.
مجموع عوامل ياد‌شده سبب گرديد امريكايي‌ها ضمن از دست دادن ابتكار‌عمل براي خاتمه دادن به جنگ، در موقعيت بسيار دشواري قرار گيرند. بخشي از تلاش امريكا براي خروج از اين وضعيت و كسب اعتماد مجدد متحدين خود در منطقه و عراق، تشديد فشار به ايران به‌طور مستمر بود.47
چنان‌كه بنابر اطلاعات و شواهد موجود، حملات گسترده عراق به مراكز صنعتي و اقتصادي ايران در اين مرحله با چراغ‌سبز امريكا و حمايت و هدايت اطلاعاتي اين كشور انجام گرفت. در اين زمينه ساندي تايمز نوشت: «افشاي حمايت تسليحاتي ايران، ماشه حملات ناگهاني و سنگين عراق به منابع و مراكز صنعتي و نظامي ايران را چكاند.»48
روزنامه واشنگتن پست نيز نوشت: «پس از افشاي ارسال پنهاني اسلحه به ايران، عراقي‌ها حملات هوايي خود را به ايران افزايش دادند.»49 همچنين نشريات، حضور يك افسر عالي‌رتبه امريكايي در بغداد براي كمك اطلاعاتي به نيروي‌هوايي عراق را افشا كردند.50 در پي بمباران نيروگاه نكا در آذر 1365، ساندي تلگراف به‌نقل از ديپلمات‌هاي مستقر در بغداد نوشت: «كمك اطلاعاتي امريكا به عراق اين كشور را قادر ساخت تا به تأسيسات اقتصادي ايران و نيروگاه نكا ضربه وارد كند.»51
امريكايي‌ها در اين مرحله رسماً اعتراف كردند كه طي چند سال گذشته با هدف جلوگيري از پيشروي ايران، اطلاعات جاسوسي به عراق ارائه كرده‌اند.52 آقاي هاشمي در نماز جمعه تهران كمك‌هاي اطلاعاتي امريكا به عراق براي حمله به تأسيسات ايران و علت افشاي آن را جلوگيري از افزايش سرخوردگي متحدين امريكا از اين كشور ذكر كرد.53
امريكايي‌ها در توضيح سياست خود مجدداً تأكيد كردند: «امريكا مي‌كوشد كه از پيروزي‌ جمهوري‌ اسلامي ايران در جنگ جاري جلوگيري به عمل آورد.»54 وزير‌خارجه وقت امريكا نيز رسماً درباره سياست امريكا اعلام كرد: كاستن از توان نظامي ايران مي‌تواند به دستيابي به يك راه‌حل از طريق مذاكره كمك كند. وي افزود: هدف پايان دادن جنگ است، بدون اينكه جنگ طرف بازنده يا پيروز داشته باشد.55
حميد شعبان فرمانده وقت نيروي‌هوايي عراق در فضاي ناشي از تشديد سياست خصومت‌آميز امريكا براي جلب اعتماد اين كشور و ساير كشورهاي عربي، پس از حملات گسترده نيروي‌هوايي عراق به مراكز اقتصادي و صنعتي ايران گفت:
«سال جاري تحولي قطعي و سريع به خود خواهد ديد كه به پايان يافتن جنگ به نفع عراق منجر خواهد شد. اولين مرحله از طرح شكست ايران با انهدام كليه منابع انرژي اين كشور به‌خصوص منابع نفتي آن كامل خواهد شد.»56
خط مشي عراق در اين مرحله "قطع نفت ايران و تأمين نفت جهان" بود. لذا به موازات گسترش حمله به مراكز نفتي ايران و اخلال در صدور نفت جمهوري‌اسلامي، تلاش گسترده‌اي براي تأمين نفت جهان با صدور نفت از منطقه ‌خليج‌فارس با اتكا به خطوط لوله به جاي نفتكش‌ها انجام گرفت. سيستم صدور نفت عراق در اين مرحله از طريق اردن، عربستان و تركيه طراحي شده بود و سعودي‌ها نيز در اجراي لوله‌گذاري تعهداتي را پذيرفتند. به همين دليل ادامه تهاجمات عراق بيشترين خسارات را متوجه ايران مي‌كرد بدون اينكه در صدور نفت ساير كشورها اخلال ايجاد شود و يا قيمت نفت تحت تأثير اين حملات افزايش يابد. با توجه به همين نتايج، روزنامه واشنگتن‌تايمز در تحليلي نوشت:
«اين حملات توازن جنگ در خليج فارس را تغيير داده است . . . تهاجم نيروي هوايي عراق تأثيرات عمده‌اي در جنگ خليج‌فارس داشته است.»57
بر اثر تهاجمات هوايي عراق به مراكز صنعتي و اقتصادي ايران و به موازات آن تهديد كمپاني‌هاي خارجي صادر‌كنندة نفت ايران و حمله به نفتكش‌ها و پايانه‌هاي نفتي و كشتي‌هاي تجاري، وضعيت اقتصادي جمهوري‌اسلامي رو به وخامت گذاشت. ضمن اينكه قيمت نفت به كمتر از بشكه‌اي 10 دلار كاهش يافت. فصل‌نامه اينتلجنت وابسته به هفته‌نامه اكونوميست با استفاده از برآورد دبيرخانه اوپك نوشت:
«درآمد نفت ايران در نيمه اول سال 1986 معادل 2ميليارد و 896ميليون دلار بوده‌است كه در مقايسه با دور مشابه سال قبل بيش از 50 درصد كاهش نشان مي‌دهد. در واقع سال 1986 براي اقتصاد ايران يكي از بدترين سال‌ها بود و اين مسئله به دليل كاهش عايدات ايران در مقايسه با سال‌هاي گذشته بود.»58
طي همين سال بخشي از واردات ايران به دليل كمبود شديد ذخاير ارزي، به قرارداد پاياپاي با كشورهاي دوست متكي بود.59 گزارش‌هاي منتشره نشان‌دهندة افزايش مشكلات و سختي‌هاي روزافزون در زندگي قشرهاي وسيعي از جامعه بود كه عمدتاً درآمد ثابتي داشتند و در تأمين مايحتاج خود به ارزاق كوپني و ارزان متكي بودند. در واقع در دوران سخت بي‌برقي، جيره‌بندي بنزين، بازار سياه كالاهاي اساسي، افزايش قيمت‌ها و تورم، نيروهاي داوطلب مردمي براي اجراي عمليات جذب و سازماندهي مي‌شدند. امريكايي‌ها اميدوار بودند، ايران در اين روند تدريجاً مواضع خود را تغيير دهد. "دانيل پاس" مدير مؤسسه پژوهش‌هاي سياست خارجي در امريكا بر اين باور بود كه اگر براي اينها (ايراني‌ها) روشن سازيم كه به عراقي‌ها كمك خواهيم كرد و پيروزي را براي آنها دشوار خواهيم ساخت، آنگاه به گمان من ايراني‌ها بيدار خواهند شد. به همين دليل وي معتقد بود كه دادن اطلاعات جاسوسي و اسلحه و كمك‌هاي ديگر به عراق، به سود امريكاست.60
در اين موقعيت دشوار، عمليات كربلاي4 ـ كه سپاه‌پاسداران از مدت‌ها قبل طرح‌ريزي و آماده‌سازي كرده بود ـ براي اجرا آماده‌شد. انتخاب منطقه عملياتي برپايه موفقيت به دست آمده در فاو بود. در واقع پس از عمليات فاو ادامه عمليات از سمت كارخانه نمك به دليل آگاهي دشمن از سمت تك و تمركز نيروها و امكانات ارتش عراق در اين منطقه، عملي نبود. دو راه‌حل وجود داشت: نخست پيشروي به سمت ام‌القصر و در غير‌اين‌صورت انتخاب منطقه جديد با هدف پيشروي به سمت بصره، كه به انتخاب منطقه عملياتي كربلاي4 انجاميد. فرمانده كل سپاه درباره ضرورت اجراي عمليات در اين منطقه گفت:
«در صورت نجنگيدن در اينجا (جنوب) بايد زمين‌هاي ديگري انتخاب كنيم و سازمان آبي و خاكي‌مان را تغيير دهيم.»61
منطقه عملياتي در حد‌فاصل پنج‌ضلعي در شمال شلمچه تا 4 كيلومتري انتهاي جزيره جنوبي جزيره مينو قرار داشت. چنين تدبير شد كه عمليات از دو محور شلمچه و ابوالخصيب با هدف بصره، طرح‌ريزي شود. عبور از بين جزاير ام‌الرصاص و بوارين در واقع تاكتيك ويژه عمليات بود.62 به نظر مي‌رسيد با پيشروي به سمت ابوالخصيب و بصره و با مسدود كردن عقبه سپاه هفتم عراق و عبور از ميان خط حد سپاه سوم و سپاه هفتم عراق مي‌توان قواي دشمن را تجزيه كرد و به پيشروي در عمق ادامه داد.63
عمليات كربلاي4 سرانجام در وضعيت خاص سياسي ـ نظامي كشور و با اميد به كسب پيروزي، در تاريخ 3/10/1365 آغاز شد. تنها به فاصله 24ساعت پس از شروع عمليات، به دليل وضعيت جديدي كه در خطوط درگيري به وجود آمد، فرمانده‌كل سپاه دستور توقف عمليات را صادر كرد. در واقع با توجه به افشاي عمليات براساس اطلاعاتي كه امريكا به عراق داده بود64 و استفاده عراق از تجارب عمليات فاو،65 امكان پيروزي در عمليات از ميان رفت. عراقي‌ها بلافاصله از امريكايي‌ها به دليل واگذاري اطلاعات اساسي به اين كشور براي مقابله با تهاجم ايران، تشكر كردند.66
نظر به شش ماه تلاش و سرمايه‌‌گذاري و با توجه به سردادن شعار تعيين سرنوشت جنگ، سرانجامِ عمليات كربلاي4 وضعيت دشواري را فراروي مسئولان سياسي ـ اقتصادي كشور و فرماندهان سپاه قرار داد. عراقي‌ها كه پس از فاو (عمليات والفجر8) و ناكامي در استراتژي موسوم به دفاع متحرك با وضعيت نامطلوبي رو‌به‌رو شده‌بودند، مجدداً اعتماد به نفس خود را باز يافتند67 و حاميان عراق نيز درباره توانايي اين كشور براي مقاومت در برابر حملات ايران و دفاع از مراكز دفاعي تا اندازه‌اي اميدوار شدند.68
با پيدايش وضعيت جديد به نظر مي‌رسيد توازن جنگ كه پس از فتح فاو به سود ايران تغيير كرده‌بود، مجدداً در حال تغيير به سود عراق باشد، در چنين وضعيتي تداوم حملات عراق به مراكز صنعتي و اقتصادي كشور و آمادگي قواي عراقي براي بازپس‌گيري فاو مي‌توانست برتري ايران را دستخوش تغيير قرار داده و اوضاع را به سود عراق به چرخش درآورد.
در چنين موقعيت دشواري نيروهاي بسيجي نيز به دليل اتمام مأموريتشان در حال بازگشت به خانه‌هاي خود بودند. تحقق اين امر مي‌توانست ايران را در برابر حملات زميني احتمالي عراق كاملاً آسيب‌پذير نمايد، ضمن اينكه امكان اجراي عمليات نيز از ميان مي‌رفت. برپايه اين ملاحظات، مجدداً تمامي طرح‌هاي عملياتي بازبيني شد و سرانجام منطقه شلمچه ـ به دليل موفقيت لشكر19 فجر و تيپ57 حضرت‌ابوالفضل(ع) در محور شلمچه در عمليات كربلاي4 ـ مورد توجه فرمانده‌كل سپاه قرار‌گرفت. در واقع گزارش عمليات يگان‌هاي ياد‌شده در عمليات كربلاي4 و پيشروي اين دو يگان در جهت خلاف آرايش دشمن، از شمال به جنوب، نطفه طرح‌ريزي عمليات كربلاي5 را در ذهن فرمانده سپاه منعقد كرد و تلاش‌ها مجدداً در همين چارچوب شروع شد. كمتر از دو هفته پس از توقف عمليات كربلاي4، سپاه‌پاسداران عمليات كربلاي5 را در ساعت 2 بامداد 19/10/1365 در منطقه شرق بصره آغاز كرد. تأخير در واكنش دشمن نشان‌دهنده حضور نيروهاي عراقي در منطقه فاو و آمادگي آنها براي حمله به فاو و بازپس‌گيري آن بود.
تاكتيك ويژه عمليات با عبور از كانال پرورش ماهي و اجتناب از تكِ جبهه‌اي از منطقه شلمچه، نيروهاي دشمن را در موقعيتي دشوار قرار داد و سرانجام پس از يك نبرد سخت و دشوار، نيروها در شرق نهر جاسم مستقر شدند و دشمن به رغم تمام تلاش‌هايي كه انجام داد، نتوانست مناطق تصرف شده را بازستاند.69
يكي از كارشناسان نظامي ضمن تأكيد بر "سرعت سازماندهي" نيروها در اين عمليات70، بر اين باور است كه ايران بدون "غافلگيري تاكتيكي" نمي‌توانست بر مواضع پدافندي و استحكامات عراق فائق آيد.71 در‌عين حال وي معتقد است: «اگر چه عراق نتوانست مناطق تصرف‌شده را بازپس‌بگيرد ولي ثابت كرد مي‌تواند از بصره دفاع كند. ايران نيز متقاعد شد حتي با عمليات‌هاي خوب تدارك‌يافته هم نمي‌تواند عراق را شكست دهد.»72 عراق براي جبران شكست در عمليات كربلاي5 مجدداً حملات هوايي به شهرها و مردم بي‌دفاع را از سر گرفت.73 ايران نيز متقابلاً بغداد را زير حملات موشكي گرفت و با اجراي آتشبار كاتيوشا روي بصره، عراق را در وضعيت دشواري قرار داد.
روس‌ها كه پيش از اين مترصد بهره‌برداري از فرصت‌ها براي به‌دست‌گيري ابتكار‌عمل در جنگ ايران و عراق و خروج از افغانستان بودند، درپي پيدايش تنش در روابط امريكا با ايران و عراق و تشتت در سياست خارجي امريكا و مهم‌تر از همه بي‌اعتبار شدن سياست‌هاي امريكا در نزد متحدين خود، حمايت از عراق را با افزايش ارسال سلاح به اين كشور تشديد كردند. بنابر برخي گزارش‌ها شوروي از اول ژانويه 1987 يك قطار هوايي براي ارسال موشك‌هاي زمين به زمين با برد متوسط از نوع اسكاد.بي، تانك‌هاي مدرن تي.72، هواپيماهاي ميگ23 و ميگ27 و چهار هواپيماي سوخت‌رسان از نوع توپولف72 به كار انداخت.74 هفته‌نامه فارين ريپورت معتقد است اين سياست تازه شوروي در افزايش حمايت از عراق، با هدف تضعيف ايران و وادار كردن حكومت تهران به درخواست كمك از مسكو مي‌باشد؛ زيرا در‌حال حاضر جمهوري‌اسلامي ايران نمي‌تواند از امريكا كمك‌هاي ارسالي دريافت كند.75 روس‌ها چنين تصور مي‌كردند بدين وسيله قادر خواهند بود علاوه بر اينكه برنده اصلي جنگ شوند، با كسب توافق ايران، معضل افغانستان را حل كنند.
اظهارات رئيس هيئت نمايندگي شوروي در سازمان‌ملل، ماهيت سياست‌هاي جديد اين كشور را روشن ساخت:
«مسكو اميدوار است با سياست فروش تسليحات جنگي به عراق، ايران را وادار سازد كه درصدد حل و فصل جنگ از راه گفت‌وگو برآيد. تا وقتي ايران معتقد باشد كه مي‌تواند از طريق نظامي بر عراق چيره شود، مسكو روش خود را تغيير نخواهد داد . . . مسكو هيچ گونه ترديدي براي تأمين اسلحه عراق به خود راه نمي‌دهد.»76
با آشكار شدن پيروزي ايران در عمليات كربلاي5 و ناتواني عراق در بازپس‌گيري مناطق تصرف شده، گورباچف رهبر وقت شوروي ضمن "بي‌معني خواندن جنگ" گفت:
«اين جنگ بايد از طريق مذاكرات سياسي پايان يابد و هرچه زودتر اين اقدام صورت گيرد بهتر خواهد بود؛ راه ديگري وجود ندارد.»77
 در عين حال ضرورت توجه روس‌ها به ايران، سبب گرديد به رغم اصرار و تمايل عراقي‌ها براي دريافت موشك‌هاي برد بلند براي تهاجم به تهران، مسكو از تحويل آن خودداري نمايد. همين مسئله برنامه دستيابي به صنعت تسليحات موشكي را در عراق تسريع كرد78 كه نتايج آن يك سال بعد با حملات موشكي به تهران در اسفند 1366 آشكار شد.
مهم‌ترين نتيجه پيروزي ايران در عمليات كربلاي5 و دستاورد استراتژيك آن، تثبيت توازن به سود ايران بود. در واقع مجموع تحولات جنگ از بهمن 1364 با فتح فاو تا بهمن 1365 با پيروزي در عمليات كربلاي5، كوشش ايران براي حفظ برتري و متقابلاً تلاش عراق براي تغيير آن بود. سرانجام تحكيم مواضع دفاعي ايران در منطقه شرق بصره سبب گرديد بر اين تأكيد شود كه "تعادل قوا به نحوي قاطع به نفع ايران به هم خورده است."79 ميتران رئيس‌جمهور اسبق فرانسه درباره نتايج احتمالي برتري ايران گفت:
«پيروزي ايران در اين جنگ به مثابه پيروزي تندروهاي اسلامي خواهد بود كه مي‌تواند ثبات كلي جهان عرب و مديترانه را برهم زند."80
سفير وقت انگليس در سازمان ملل نيز اعلام كرد:
«هيچ‌كس مايل به پيروز شدن ايران انقلابي ـ اين برهم زننده وضع موجود در منطقه و زير پا گذارندة حقوق و عرف بين‌المللي ـ نيست.»81
برپايه اين ملاحظات، نوعي بازبيني در برنامه‌هاي استراتژيك كشورهاي غربي و شوروي درباره جنگ پديد‌آمد.82 فضاي پديد آمده از اين تحول، اين امكان را براي عراق فراهم ساخت كه با هدف بين‌المللي كردن جنگ، به نفتكش‌ها و پايانه‌هاي نفتي و مراكز صنعتي و اقتصادي ايران شديداً تهاجم كند‌."گري سيك" مشاور رئيس‌جمهور اسبق امريكا درباره ضرورت قطع صدور نفت ايران مي‌نويسد:
«عامل عمده ادامه جنگ از جانب ايران، صدور نفت توسط اين كشور است و تا موقعي كه نفت از ايران صادر مي‌شود، جنگ ادامه خواهد يافت. بنابراين بايد جريان صدور نفت ايران را قطع كرد.»83
هسته مركزي سياست جديد عراق با حمايت امريكا، چنان‌كه وزير دفاع وقت امريكا مي‌گويد، از بين بردن اصل"اميد" بود:
«اكنون ما با نوعي جنگ روبه‌رو هستيم كه هدف آن از بين بردن اميد است.»84
امريكايي‌ها كاهش توان نظامي ايران را لازمه دستيابي به يك راه‌حل از طريق مذاكره مي‌دانستند و بر همين اساس زمينه لازم را براي حمايت از اقدامات عراق در حمله به نفتكش‌ها و پايانه‌هاي نفتي و مراكز صنعتي و اقتصادي ايران فراهم ساختند. نتايج عمليات كربلاي5 سبب گرديد پس از آن كابينة ريگان استراتژي صلح را به‌طور جدي دنبال نمايد و حتي وزير‌خارجه وقت امريكا، جورج شولتز، به ايران هشدار داد كه يا جنگ را پايان دهد و يا با اقدامات شديد و مقتضي روبه‌رو خواهد شد.85
عراق هم‌زمان با حملات خود براي قطع صدور نفت ايران، تدريجاً استراتژي نظامي خود را با كمك‌هاي مستشاري روس‌ها بازبيني كرد و به اين نتيجه رسيد كه سرنوشت جنگ روي زمين تعيين خواهد‌شد، لذا هماهنگ با افزايش توان نظامي براي مقابله با تهاجمات پي‌درپي ايران، رهيافت نظامي تهاجمي‌تري را مورد توجه قرار داد.
ايران نيز با وجود افزايش فشارها پس از عمليات والفجر8(فتح فاو)، به دليل كسب برتري‌هاي نظامي در سال 1365 از اعتماد به نفس بيشتري براي پيگيري اهداف خود برخوردار شد. يكي از كارشناسان مسائل ايران در اين زمينه مي‌گويد:
«آنها دليل نداشتند كه فكر كنند قادر به پيروزي مي‌باشند ولي عمليات فاو و مهران (كربلاي1) در سال گذشته به آنها نشان داد كه به اين امر قادر مي‌باشند و هم اكنون آنها براي كسب پيروزي عجله دارند.»86
جمهوري‌اسلامي به دليل برتري نظامي در جبهه زميني و تمايل نداشتن به گشايش جبهه جديد و مهم‌تر از همه نياز به صدور نفت از خليج‌فارس، هيچ‌گونه تمايلي به گسترش جنگ در دريا نداشت، لذا براي مقابله با تشديد حملات عراق، سياست "امنيت در خليج‌فارس براي همه يا هيچ‌كس" را دنبال مي‌كرد. سياست مقابله به مثل ايران با توجه به امكانات محدود و رغبت نداشتن به اجراي اين سياست، مراحل مختلفي را پشت سر نهاد.
در مرحله اول تا سال 1363 ايران به ازاي هر سه حمله عراق به اهداف غير نظامي، تنها يك مورد را پاسخ مي‌داد. روش اقدام نيز به اين صورت بود كه حملات به صورت هوايي و با استفاده از موشك ماور‌يك انجام مي‌شد. اصابت اين موشك‌ها به غرق شدن كشتي منجر نمي‌شد و روند حركت كشتي را مختل نمي‌كرد بلكه تنها خساراتي به آن وارد مي‌كرد. در اين مرحله با حملة جنگنده‌هاي سعودي، دو فروند هواپيماي جنگي اف.4 (F4) جمهوري‌اسلامي سقوط كرد و در پي آن عملاً سياست مقابله به‌مثل ايران متوقف شد.87
در مرحله دوم، ضرورت مقابله به‌مثل در برابر عراق سبب گرديد با استفاده از هلي‌كوپترهاي نيروي‌دريايي و با استقرار آنها روي برخي سكوهاي نفتي در منطقه جنوبي خليج‌فارس كه در برابر مسير كشتيراني قرار داشت، براي مقابله به‌مثل با همان اصل سه به يك اقدام شود. حمله عراقي‌ها به سكوي نفتي سلمان بيش از 100 ميليون دلار خسارت به دنبال داشت و عملاً اين شيوه نيز كنار گذاشته شد.88
در مرحله‌سوم به‌كارگيري توپخانه نيروي‌دريايي ارتش در منطقه بعد‌از تنگة هرمز، از سال 1365 دنبال‌شد ولي نتيجه قابل توجهي در‌پي‌نداشت و حملات عراق همچنان رو به افزايش‌بود. در‌واقع به‌موازات تشديد حملات عراق، توانايي ايران براي پاسخ با ابزارهاي مناسب محدودتر و بسيار پرهزينه‌تر مي‌شد.89
 پيدايش بن‌بست در اجراي "سياست مقابله به‌مثل" سبب گرديد منطقه خليج‌فارس كاملاً در اختيار عراق قرار‌گيرد. ضمن اينكه فشارهاي وارده به جمهوري‌اسلامي، برتري‌هاي سياسي ـ نظامي ايران را تا اندازه‌اي تحت تأثير قرار داد و كشور در وضعيت بسيار دشواري قرار گرفت.
آقاي هاشمي، با توجه به اين وضعيت، در اوج اجراي عمليات كربلاي5 خطاب به برادر علايي فرمانده وقت نيروي دريايي سپاه گفت:
«بررسي كنيد آيا براي مقابله به مثل مي‌توانيد وارد خليج فارس شويد؟»90
اين دستور در واقع طليعه حضور سپاه در دريا بود. البته نيروي دريايي سپاه پيش از اين به فرمان امام‌خميني تشكيل شده‌بود و سپاه نيز براي "جنگ در دريا" طرح و برنامه داشت، ليكن اميدواري به ساير منابع و ابزارها، مانع از توجه به طرح‌هاي سپاه شده بود.91
حضور فعالانه سپاه، مرحله چهارم از سياست مقابله به مثل ايران را تشكيل مي‌داد و آثار آن تنها چند‌ماه بعد از فروردين 1366 آشكار‌شد. در‌اين مرحله برخورد نفتكش‌ها به مين، حملات قايق‌هاي تندرو و شليك موشك كرم‌ابريشم، زمينه‌هاي گسترش دامنه درگيري را به كشورهاي منطقه به‌وجود‌آورد. درخواست جدي و عاجزانه كويت از امريكا براي اسكورت نفتكش‌هايش در‌اين مرحله‌بود. نگراني امريكا از عواقب اين اقدام، سبب‌گرديد امريكايي‌ها در وهله‌اول از اجابت درخواست كويتي‌ها اجتناب‌كنند، ليكن كويت همين پيشنهاد را به شوروي كرد كه شوروي آن را پذيرفت. اين مسئله امريكايي‌ها را تحريك كرد تا پس‌از يك بررسي جدي در كنگره ‌امريكا و بحث ميان كنگره و دولت، سرانجام پرچم ‌امريكا را برفراز نفتكش‌هاي كويت به اهتزاز درآورند.92 امريكايي‌ها به موازات اين اقدام، پس از تلاش‌هاي گسترده در سازمان‌ملل، سرانجام قطعنامه 598 را در شوراي امنيت به تصويب رساندند.93 ضمن اينكه كشتار حجاج ايراني با دست عوامل سعودي و با حمايت امريكايي‌ها نيز در همين زمان انجام‌گرفت. برابر شواهد موجود، امريكايي‌ها پس از افشاي ماجراي مك‌فارلين، با تصويب قطعنامه 598 و حضور نظامي گسترده در منطقه خليج‌فارس و اسكورت نفتكش‌ها، در نظر داشتند با ابتكار‌عمل جديد، شرايط خاتمه يافتن جنگ را فراهم سازند. شش ماهة نخست سال 1366 اساساً به درگيري ايران و امريكا در خليج‌فارس و تلاش‌هاي ديپلماتيك ايران در سازمان‌ملل براي تعديل قطعنامه 598 و ممانعت از صدور قطعنامه مجدد عليه ايران معطوف شد.94
بدين ترتيب هفتمين سال جنگ در حالي پايان يافت كه علي‌رغم تثبيت توازن جنگ به سود ايران، دامنه فشار عليه ايران گسترش يافت و موانع و دشواري‌هاي ادامه جنگ و فائق آمدن بر مشكلات و برخورداري از وضعيت مناسب براي خاتمه دادن به جنگ، بيش از گذشته خودنمايي مي‌كرد. به همين دليل اين سؤال در برابر مسئولان و تصميم‌گيرندگان سياسي و نظامي به وجود آمده بود كه:
«در وضعيت موجود چه راه‌حلي براي ادامه پيروزمندانه جنگ يا خاتمه شرافتمندانه آن وجود دارد؟»



خاطرات و نوشته ها

IMAGE

 خاطرات برادر حجت عالی  هوالشاهد برادری.... بعد از سی...


ادامه مطلب ...

IMAGE

عباس کنار دجله پس از عملیات خیبر درسال ۶۲ وشهادت حاج...


ادامه مطلب ...

IMAGE

  روز سوم عملیات والفجر ۸ بود که داخل خاک عراق شده...


ادامه مطلب ...

IMAGE

 گردان اعزامي بسيج مريوان سال 1359   شهید سید یوسف کابلی...


ادامه مطلب ...

IMAGE

گرچه کربلای 4 به ظاهر عملیاتی ناموفق بود اما مطلعی بود...


ادامه مطلب ...

برنامه-هئیت ((((با عرض تقدير و تشكر از زحمات بي شائبه و خدمات ارزنده  دوستان بزرگوار آقایان حمید علوی ،حسین اختراعی ،اسماعیل فتخانی ، ابراهیم ملک لو  چه مادي و معنوي  در یاری رساندن ادامه سایت ،آرزوي موفقيت براي اين بزرگواران را از درگاه ايزد منان خواستارم.))) )            
JSN Mico is designed by JoomlaShine.com