سردار باقرزاده  

سردار سید محمد باقرزاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در روایت‌هایش از صحنه‌های خاص مواجهه با پیکر شهدا در جریان تفحص به خاطراتی اشاره می‌کند که سال‌ها بعد از دفاع مقدس زمینه‌ای از شگفتی‌های این جریان را به نمایش می‌گذارد. او در همین رابطه به خاطره‌ای در هور و احداث پل و ترمیم جاده‌ها اشاره کرده و آن را اینگونه روایت می‌کند

 در بعضی نقاط برای انجام کار تفحص حتی جاده‌ها قطع شده بود. جاده سیدالشهدا از این جمله بود. یک کیلومتر و نیم از 13 کیلومتر این جاده قطع شده بود. وقتی می‌خواستیم به جاده وارد شویم و آن را تعمیر کنیم، یک عده آمدند و گفتند فلانی می‌خواهد اینجا جاده ترمیم کند و اگر این جاده مرزی ترمیم شود ممکن است عراقی‌ها نفوذ کنند. جناب سرهنگ غلامی به من گفت بچه‌ها خیلی نگرانند اگر ممکن است یک مشورتی بکنید. گفتم با چه کسی مشورت کنم؟ گفت با بزرگترها. گفتم من با خدا مشورت می‌کنم. گفتم خدایا تکلیف ما اینجا چیست؟ وسط هور در دریا و این همه آب. می‌بایست دستگاه ببریم و پل بزنیم تا به آن نقطه مورد نظر برسیم. پرسیدیم تکلیف چیست؟ و تفألی به قرآن زدم. جواب آمد: «وَلَقَدْ أَوْحَیْنا إِلى مُوسى أَنْ أَسْرِ بِعِبادی فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقًا فِی الْبَحْرِ یَبَسًا لا تَخافُ دَرَکًا وَلا تَخْشى: ما به موسی وحی کردیم که بندگانم را شبانه (از مصر) حرکت بده و برای آن‌ها از میان دریا راهی خشک پدید آور و از تعقیب دشمن و غرق شدن در دریا هراسی به خود راه مده
بعد از این آیه تصمیم خود را گرفتیم و آمدیم که کار ترمیم جاده را شروع کنیم. عده‌ای که مخالف ما بودند شروع کردند به دکتر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح نامه نوشتند که فلانی اینجا دارد جاده می‌زند و اتفاقاً ایشان بدون اینکه از من بپرسد نامه زده بود همه شما موظفید به ایشان کمک کنید. یکدفعه دیدیم دستگاه‌های مهندسی همگی سرازیر شد سمت ما. در مدت یکماه جاده تعمیر شد و ما رفتیم و در همان فاز اول 90 شهید یافتیم. و بعد از آن هم شهدای دیگر تا جایی که 700 شهید در پد شرقی پیدا شد.

در حاج عمران الان بچه‌های تفحص دارند کار می‌كردند. زمستان  و سرد بود. در شهرهایی که بچه‌های ما در عراق استقرار دارند گازکشی نیست. ما در زمین به منظور تفحص شهدا تا به حال هر چه بیل زده‌ایم یا شهید پیدا شده یا فشنگ و لباس و اینجور وسایل. اخیرا ماجرای جالبی پیش آمد. 48 ساعت بود بچه‌ها نفت نداشتند. رفتند کار کنند. سرد بود و اذیت می‌شدند. بخاری‌ها نفتی بود. بیل زدند یکدفعه دیدند یک گالن 20 لیتری آکبند نفت از زیر خاک پیدا شد. سابقه نداشت چنین چیزی از زیر خاک پیدا شود. من به بچه‌ها گفتم ببینید خدا دوست ندارد حتی شما سرما بخورید.

شهدای تفحص کار بزرگی کردند. برخی از خانواده شهدا را شیاطینی آمدند که گول بزنند، به عراق ببرد و مصاحبه‌ای کنند و می‌گفتند ما بچه‌های شما را می‌آوریم، آن‌ها زنده هستند. شیاطین آمدند برنامه ریزی کردند. بعضی خواستند از طریق کویت وارد عراق شوند برخی به ساجده زن صدام نامه نوشتند و استمداد کرده بودند. که در چنین اوضاع و احوالی این بچه‌های تفحص گفتند ما دلسوز خانواده شهدا هستیم ما جانمان را هم برای شهدا می‌دهیم. شهیدان پازوکی و محمودوند از این جمله بودند 

نامه نوشتند و استمداد کرده بودند. که در چنین اوضاع و احوالی این بچه‌های تفحص گفتند ما دلسوز خانواده شهدا هستیم ما جانمان را هم برای شهدا می‌دهیم. شهیدان پازوکی و محمودوند از این جمله بودند.

 تفحص گفتند ما دلسوز خانواده شهدا هستیم ما جانمان را هم برای شهدا می‌دهیم. شهیدان پازوکی و محمودوند از این جمله بودند. 

 

 

خاطرات و نوشته ها

IMAGE

 خاطرات برادر حجت عالی  هوالشاهد برادری.... بعد از سی...


ادامه مطلب ...

IMAGE

عباس کنار دجله پس از عملیات خیبر درسال ۶۲ وشهادت حاج...


ادامه مطلب ...

IMAGE

  روز سوم عملیات والفجر ۸ بود که داخل خاک عراق شده...


ادامه مطلب ...

IMAGE

 گردان اعزامي بسيج مريوان سال 1359   شهید سید یوسف کابلی...


ادامه مطلب ...

IMAGE

گرچه کربلای 4 به ظاهر عملیاتی ناموفق بود اما مطلعی بود...


ادامه مطلب ...

برنامه-هئیت ((((با عرض تقدير و تشكر از زحمات بي شائبه و خدمات ارزنده  دوستان بزرگوار آقایان حمید علوی ،حسین اختراعی ،اسماعیل فتخانی ، ابراهیم ملک لو  چه مادي و معنوي  در یاری رساندن ادامه سایت ،آرزوي موفقيت براي اين بزرگواران را از درگاه ايزد منان خواستارم.))) )            
JSN Mico is designed by JoomlaShine.com