تشـديـد فشـار بـه ايـران
شهريور 1362 تا شهريور 1363

ادامة توقف قواي جمهوري‌اسلامي در پشت ديوارهاي دفاعي عراق و صرفاً ايجاد رخنه‌هايي در آن و كاهش توان نظامي ايران در درازمدت، به منزله تغيير ماهيت جنگ از "تهاجمي" به "فرسايشي" بود. لازمه مقابله ايران با حاكم شدن اين وضعيت، علاوه بر حملات پي‌درپي به مواضع دفاعي عراق، كه در سال سوم جنگ انجام‌گرفت، به‌كار‌گرفتن ابتكار عمل براي شكستن بن‌بست حاكم بر جنگ بود. در واقع تجارب جنگ در سال سوم حاوي اين معنا بود كه بدون "ابتكار عمل نظامي"، امكان غافلگيري دشمن و در نتيجه دستيابي به پيروزي همانند مرحله آزادسازي مناطق اشغالي، فراهم نخواهد‌شد.
توجه به اين موضوع براي نخستين بار پس از عمليات رمضان براي فرماندهي سپاه حاصل شد. به همين دليل فرمانده‌كل سپاه بلافاصله مسئولان و فرماندهان يگان‌هاي سپاه را فرا‌خواند و پس از بحث‌ها و بررسي‌هاي طولاني، منطقه هور براي اولين بار به عنوان منطقه عملياتي مورد توجه قرار‌گرفت.1 ليكن مجموع اوضاع حاكم بر صحنه جنگ و ضرورت اجراي عمليات مشترك سپاه و ارتش و اميدواري به موفقيت برپايه تجارب پيشين و مهم‌تر از همه تطابق نداشتن توان و تجهيزات موجود با آنچه كه براي عمليات در هور لازم بود، در مجموع مانع از توجه جدي به اين منطقه شد. پس از عمليات والفجر1 و بروز ديدگاه‌هاي متفاوت در ارتش و سپاه، فرمانده سپاه با تشكيل يك قرارگاه در منطقه هور، شناسايي منطقه را به‌طور مستقيم كنترل و هدايت كرد.2
با تغيير زمين منطقه عمليات از خشكي به آب با ويژگي‌هاي "هور" از جمله وجود آبراه‌هاي مختلف و امكان استتار در ني‌زارها، اين اميدواري به وجود آمد كه با غافلگيري در مكان و تاكتيك و احتمالاً در زمان، امكان غلبه بر دشمن و تصرف و تأمين منطقه فراهم شود. زيرا عدم درك دشمن از عمليات در هور به لحاظ تاكتيكي و عدم سازمان و توانايي مناسب براي مقابله با تهاجم نظامي ايران، به گونه‌اي بود كه دورنماي دستيابي به پيروزي را روشن مي‌نماياند.
سپاه بنابر تجارب دو عمليات والفجر‌مقدماتي و والفجر1، بر اجراي عمليات به طور مستقل از ارتش تأكيد مي‌كرد ولي شوراي عالي دفاع اين مسئله را نپذيرفت.3 لذا پس از توافقات لازم، مقرر شد ارتش با به كارگيري لشكرهاي 7 ولي‌عصر(عج) و 14 امام‌حسين(ع) از يگان‌هاي قوي و خط‌شكن سپاه به همراه تيپ‌زرهي72 محرم(سپاه) در منطقه زيد به عمليات بپردازد4 و ديگر يگان‌هاي سپاه در منطقه هور به اجراي عمليات مبادرت كنند.
عمليات خيبر در تاريخ 3/12/1362 در منطقه هورالهويزه آغاز شد و با تصرف جزاير مجنون ـ كه داراي حوزه‌هاي نفتي زيرزميني بود ـ به پايان رسيد.5 ليكن عملياتي كه با فرماندهي ارتش در منطقه زيد انجام گرفت با موفقيت توأم نبود.
عمليات خيبر از نظر نظامي بسيار حائز اهميت بود زيرا در وضعيتي كه روند جنگ، فرسايشي ارزيابي مي‌شد، قواي نظامي ايران با ابتكار عمل در منطقه‌اي كه به تصور دشمن عمليات در آن قابل اجرا نبود، در شمال منطقه بصره حضور يافتند و جاده بصره ـ العماره را تهديد كردند. مسلماً در صورتي كه امكانات مورد نياز براي عمليات تأمين مي‌شد، نتيجة عمليات و جنگ چيزي غير از آن بود كه به دست آمد. در صورت تصرف شرق رودخانه دجله و منطقه "القُرنه" به همراه جزاير مجنون و گشايش محور طلائيه به نشوه، بصره در خطر جدي قرار‌مي‌گرفت، اما متأسفانه به دليل واگذارنشدن امكانات مورد نياز، بخش كمي از اهداف عمليات خيبر تأمين شد. مثلاً اگر به جاي حدود 500 قايق، 2000 قايق واگذار مي‌شد و يا چنانچه در زمينة استفاده از هلي‌كوپترهاي هجومي و ترابري مشكل جدي وجود نداشت و نيرو به ميزان مورد نياز در جزيره شمالي ـ به جاي 3 گردان، 18 گردان مانوري ـ پياده مي‌شد، دستيابي به يك پيروزي اساسي و تعيين‌كننده قطعي بود.6
غافلگيري دشمن در اين عمليات و ناتواني او در عقب‌راندن نيروهاي خودي از جزاير مجنون، مجدداً توانايي دفاعي عراق را مورد ترديد قرار داد و شگفتي ناظران را از قابليت‌هاي طرح‌ريزي عمليات تهاجمي و دفاعي جمهوري‌اسلامي برانگيخت.
به گزارش راديو ‌امريكا، ديپلمات‌هاي غربي، عرب و آسيايي در تهران تاكتيك‌هاي جنگي جديد ايران را ستايش كردند.7 ناظران بر اين عقيده بودند كه نتيجه نبرد در جزاير مجنون هر چه باشد، تاكتيك‌هاي نظامي ايران از نظر جسارت و شهامت، در تاريخ استفاده خواهد شد. اين عمليات به مثابه اقدامي جسورانه از سوي ايران، ارزيابي شد.8
عراق به دليل نگراني از نتايج عمليات، براي نخستين بار نوعي از سلاح‌هاي شيميايي محصول كارخانه سامره (به نام گاز خردل) را با استفاده از هلي‌كوپترهاي ساخت شوروي و فرانسه، به كار گرفت.9 پيش از اين در عمليات والفجر2 در منطقه حاج‌عمران، عراق به صورت محدود از سلاح‌هاي شيميايي استفاده كرده بود، ولي آنچه كه در عمليات خيبر انجام گرفت، بسيار گسترده و فاجعه‌آميز بود. گاز خردل با ايجاد تاول‌هاي بزرگ روي پوست بدن و اختلال در دستگاه تنفسي، آثار مخرب روحي و جسمي فراواني را بر رزمندگان اسلام به صورت كوتاه‌مدت و درازمدت داشت. شوراي امنيت سازمان ملل در واكنش به اين اقدام عراق، در تاريخ 10/1/1363 با صدور بيانيه‌اي استفاده از گازهاي سمي را محكوم كرد اما مسئوليت استفاده از آن را به هيچ يك از طرفين نسبت نداد. صدور بيانيه، به جاي قطعنامه، بنابر تحليل منابع ديپلماتيك به دليل اجتناب از مباحث شديد و اشاره به هر يك از دو طرف جنگ بوده‌است.10 در هر صورت، اين نخستين اقدام سازمان ملل بود كه حداقل گرچه به سود ايران نبود ولي به زيان آن نيز تنظيم نشده‌بود.
به‌كارگيري سلاح‌هاي شيميايي از يك سو نشان‌دهندة ضعف دفاعي، نوميدي و درماندگي ارتش عراق بود11 و از سوي ديگر اين موضوع را روشن مي‌كرد كه عراق با ايجاد زيرساخت‌هاي جديد در زمينه توليد سلاح‌هاي شيميايي با كمك كشورهاي اروپايي به‌ويژه آلمان، استراتژي جديدي را براي مقابله با تهاجمات پي‌درپي و گسترده ايران برگزيده است.
مسلماً دستيابي به تمامي اهداف عمليات خيبر مي‌توانست جنگ را به وضعيت تعيين‌كننده‌اي نزديك سازد، ليكن محقق نشدن اين امر مانع از تغيير توازن سياسي ـ نظامي به سود ايران و كسب برتري بر عراق شد. نشريه نيويورك‌تايمز پس از آشكارشدن نتايج عمليات خيبر طي تحليلي درباره ادامه بن‌بست در جنگ و دلائل آن نوشت:
«به نظر منابع اطلاعاتي امريكا و ديگر منابع غربي، جنگ ايران و عراق ظاهراً به يك بن‌بست رسيده و هيچ يك از دو طرف قادر به برتري بر ديگري نيست. به نظر مي‌رسد ايراني‌ها قادر به شكستن مرز طولاني عراق نباشند و عراقي‌ها نيز نتوانند به موفقيت‌هاي دفاعي دست يابند.
منابع اطلاعاتي غرب گفتند ناتواني ظاهري ايران در اجراي يك تهاجم تعيين‌كننده تنها يكي از دلائل ادامه بن‌بست جنگ 43 ماهه است. آنها مي‌گويند دليل دوام و ادامه اين بن‌بست شكست مداوم ارتش عراق در امر دفاع و عدم‌استفاده از برتري كمي و كيفي نيروي‌هوايي عراق عليه هدف‌هاي مهم در جبهه و پشت جبهه است.»12
بنابر نظريه مذكور بن‌بست حاكم بر جنگ حاصل دو وضعيت جداگانه است. به اين ترتيب كه ايران با وجود تهاجمات پي‌درپي، قادر به اجراي "تهاجم تعيين‌كننده" نيست و عراق نيز در مواضع دفاعي قادر به دفاع كامل نيست، ضمن اينكه عراقي‌ها فاقد قابليت‌هاي لازم براي استفاده از برتري تكنولوژيك خود در هوا مي‌باشند. يكي از نشريات خارجي با توجه به نتايج عمليات‌هاي ايران در اين باره نوشت:
«مقدورات نظامي طرفين با اهدافشان تناسبي ندارد. عراق تجهيزات لازم براي دست زدن به حمله را دارد اما فاقد انگيزه و نيروي انساني است در‌حالي كه ايران بر دست‌زدن به حمله تأكيد مي‌ورزد وليكن از تجهيزاتي كه مؤثر واقع شود، برخوردار نيست.»13
در هر صورت، عدم دستيابي ايران به پيروزي كامل در عمليات خيبر ـ كه همواره بايد از آن به عنوان يك فرصت استثنايي و بي‌نظير كه از دست رفت ياد كرد ـ متأثر از عوامل مختلفي بود: "تعجيل در اجراي عمليات"14 به دليل اسارت چند تن از نيروها، "افزايش تردد قايق‌ها و احتمال هوشياري دشمن" و مهم‌تر از آن "به پايان رسيدن زمان مأموريت نيروها" و همچنين نگراني از تأخير عمليات به دليل احتمال لو رفتن آن، به نوعي شتاب در اجراي عمليات منجر شد. حال آنكه بنابر تحليل فرمانده سپاه، با توجه به دركي كه از زمين منطقه و نيز وضعيت دشمن وجود داشت15 سپاه بايد بر‌پايه ابتكار‌عمل جديد به صورت "مستقل" از ارتش، عمليات را اجرا مي‌كرد و دو لشكر خط‌شكن و قوي سپاه را از سازمان خود خارج نمي‌كرد و تحت كنترل عملياتي ارتش قرار نمي‌داد.16
در هر صورت، با اجراي عمليات خيبر قابليت و توانايي‌هاي فوق‌العاده سپاه در طرح‌ريزي، فرماندهي و دفاع، بيش از گذشته آشكار شد. بااجراي اين عمليات سپاه به تجارب جديد نظامي دست يافت و جاي‌پاي مناسبي در منطقه هور (جزاير مجنون) به دست آورد و زمينه‌هاي لازم براي اجراي عمليات‌هاي آبي ـ خاكي ديگر در منطقه هور فراهم گرديد.
اگر‌چه ايران با تصرف جزاير مجنون در عمليات خيبر براي نخستين بار پس از ورود به داخل خاك عراق مناطقي مهم را تصرف كرد، ليكن با وجود شكسته‌شدن خطوط دفاعي دشمن، توازن تغيير نكرد؛ زيرا هنوز در مواردي از جمله پشتيباني، هوايي، توپخانه و مهندسي كاستي‌ها و نقايص زيادي وجود داشت كه بايد برطرف مي‌شد.
دشمن پس از اين عمليات و پي بردن به پيچيدگي‌ها و نتايج احتمالي آن، سازمان رزم خود را با تشكيل يك سپاه براي هور با عنوان سپاه ششم تكميل كرد. ضمن اينكه ارتش عراق در حد‌فاصل عمليات رمضان تا عمليات خيبر و مدتي پس از آن 10 لشكر جديد تشكيل داد و برتوان نظامي خود افزود.17
به موازات عمليات خيبر و ابعاد سياسي و نظامي آن، انفجار مقر امريكايي‌ها در بيروت، وضعيت جديدي را در منطقه به وجود آورد. امريكايي‌ها كه در سال 1982 پس از فتح خرمشهر، به طور جدي در انديشه تسلط بر لبنان بودند، انتظار داشتند با "‌‌فرسايشي شدن جنگ" از فرصت لازم براي حل بحران ناشي از پيروزي ايران بر عراق از طريق تجاوز اسرائيل و تشكيل يك دولت مسيحي و وابسته در لبنان برخوردار شوند.
حضور اوليه نيروهاي سپاه براي مقابله با تجاوز اسرائيل و گسترش و تعميق اين حضور با سازماندهي حزب‌الله لبنان تدريجاً ساختار قدرت در لبنان را دستخوش تغيير كرد و اسرائيل و امريكا پس از اجراي عمليات استشهادي حزب‌الله لبنان و انفجار مقر امريكايي‌ها در بيروت، با شكست، صحنه لبنان را ترك كردند. در واقع شكست امريكايي‌ها در سلطه بر لبنان و تشكيل يك دولت مسيحي، ضربة استراتژيك را به آنها وارد ساخت.
در اوضاع جديد، امريكا در موقعيتي قرار‌گرفت كه بايد استراتژي جديدي را طرح‌ريزي مي‌كرد. بر اين اساس "بنياد هريتيج" طرحي را مبني‌‌بر از بين بردن "اصل اميد" به ريگان ارائه كرد. اين سياست به منزله تشديد فشار به ايران با هدف از ميان بردن اميدواري ايران براي دستيابي به پيروزي بود. عناصر اصلي اين استراتژي كه در صفحات بعد توضيح داده خواهد شد، به شرح ذيل مي‌باشد:
1 ـ تقويت وضعيت اقتصادي عراق.
2 ـ ايجاد محدوديت در منابع ارزي ايران.
3 ـ اجراي عمليات استانچ با هدف جلوگيري از فروش سلاح به ايران.
4 ـ ايجاد محدوديت در استخراج و فروش نفت ايران.
قبل از عمليات‌خيبر، روزنامه واشنگتن پست در تحليلي با اشاره به اهميت مسائل اقتصادي بر سرنوشت جنگ، بر اين مسئله تأكيد كرد كه عراق به دليل از دست دادن بخش اعظم صادرات نفت خود با دشواري روبه‌رو شده‌است.18 امريكايي‌ها پيش از اين اقداماتي را براي تقويت موقعيت اقتصادي عراق با تشويق روابط بازرگاني ميان عراق و كشورهاي اروپايي، تعمير چاه‌هاي نفت عراق و فراهم كردن زمينه صدور نفت عراق انجام داده بودند،19 ولي با توجه به روند تحولات جنگ، تلاش براي افزايش كمك‌هاي امريكا به عراق به منظور جلوگيري از سقوط صدام، به سفر معاون وزارت خارجه امريكا به عراق در دي1362 ‌انجاميد. واشنگتن‌پست اين سفر را به منزله برقراري روابط كامل سياسي عراق و امريكا ارزيابي كرد.20
بنابر گزارش كميته روابط خارجي سناي امريكا از سال 1982 كه عراقي‌ها بدون هيچ پيش شرطي حاضر به مذاكره با امريكا شدند، امريكا براي تقويت عراق و جلوگيري از پيروزي ايران، اقدامات ذيل را به عمل آورد:
1ـ تخصيص حدود يك ميليارد دلار به‌صورت اعتبار غيرنقدي براي خريد محصولات كشاورزي.
2ـ تصميم بانك صادرات و واردات امريكا براي ضمانت 85 درصد از 7/5 ميليارد دلار مبلغ لازم جهت ساخت خط لوله نفتي عقبه.
3ـ حمايت امريكا از قطعنامه‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل كه ايران را به خاطر حملاتش به كشتيراني در خليج‌فارس تقبيح نموده است.
4ـ حمايت شديد امريكا از تحريم فروش تسليحات به ايران.21
جورج شولتز كه قبل از انتصاب به سمت وزارت‌خارجه امريكا در سال 1982 براي شركت مهندسي ساختماني گروه بجتل ـ كه يكي از بزرگ‌ترين شركت‌هاي ساخت پالايشگاه و احداث لوله نفت محسوب مي‌شد ـ كار مي‌كرد، مقدمات قرارداد يك ميليارد دلاري بجتل را با عراق براي احداث لوله نفتي از عراق به بندر عقبه فراهم ساخت. امريكايي‌ها موافقت اسرائيل را در اين زمينه به دست‌آوردند و به عراقي‌ها درباره امنيت خطوط لوله نفت عراق كه به بنادر مديترانه و درياي سرخ متصل مي‌شد، اطمينان دادند.22
در عين حال دولت ريگان به دليل مشكلاتي كه وجود داشت با نگراني چشم به موفقيت خطوط لوله نفت عقبه دوخته بود.23 عراقي‌ها اميدوار بودند با توجه به عدم صدور نفت از اسكله‌هاي البكر و العميه و قطع صدور نفت از طريق سوريه، صادرات نفت خود را از 750 هزار بشكه در روز به بيش از يك ميليون بشكه افزايش دهند تا مشكلات و كمبود نقدينگي عراق برطرف شود.24 ضمن اينكه عربستان و كويت متعهد شدند روزانه نيم ميليون بشكه نفت به حساب عراق بفروشند. اين موضوع را كويت در اجلاس اوپك اعلام كرد.25
عراقي‌ها به موازت تلاش براي رفع تنگناهاي اقتصادي خود و فشار به ايران براي پايان دادن به جنگ، در چارچوب موافقت امريكا، ضربه‌زدن به توانايي‌هاي صدور نفت ايران با موشك‌هاي اگزوسه و هواپيماهاي سوپراتاندارد را طرح‌ريزي و اجرا كردند.26 در واقع عراق با هدف محدودكردن درآمد نفتي ايران و بين‌المللي كردن مسئله جنگ، جنگ نفتكش‌ها را آغاز كرد. عراقي‌ها در نظر داشتند به محل صدور نفت ايران در جزيره خارك حمله كنند. چنان‌كه خبرگزاري رويتر از بغداد درباره تهديد عراق براي حمله به خارك، خبر زير را مخابره كرد:
«عراق گفت اگر تهران دست به حمله زميني جديدي در جبهه جنگ بزند اين كشور تأسيسات حياتي نفتي ايران در جزيره خارك را مستقيماً مورد حمله قرار خواهد‌داد.»27
ريچارد مورفي معاون وزارت‌خارجه امريكا كه در آستانه عمليات خيبر در اسفند 1362به خاورميانه و بغداد سفر كرده بود، صراحتاً اعلام كرد: امريكا انجام يك حمله گسترده به جزيره خارك را ناممكن نمي‌داند.28 فارين ريپورت چاپ امريكا نيز طي تحليلي نوشت: تشديد فشار به ايران و گسترش جنگ، نتيجه طبيعي حمله عراق به خارك است.29 همچنين روزنامه نيويورك تايمز طي تحليلي درباره هدف اين اقدام نوشت: حمله به خارك براي شكستن بن‌بست جنگ است.30 ايران با دركي كه از ماهيت تلاش‌هاي جديد عراق داشت، رسماً هشدار داد اگر عراق نقل و انتقالات نفتي ايران را قطع كند، تنگه‌هرمز در دهانه خليج‌فارس بسته خواهد شد.
بعدها طي اجلاسي كه هفت كشور عمده صنعتي در تاريخ 17/3/1363 برگزار كردند، تحليلي كه درباره عواقب جنگ بر جريان نفت جهان ارائه شد نشان‌دهندة اين معنا بود كه حملات عراق كنترل‌شده و تنها براي فشار به ايران مي‌باشد. ضمن اينكه از قبل با افزايش توليد نفت عربستان؛ پيش‌بيني‌هاي لازم براي جايگزيني كاهش صادرات نفت ايران در بازار نفت، انجام گرفته‌بود؛ طوري كه به موازات تشديد حملات عراق به پايانه‌هاي صدور نفت ايران و نفتكش‌ها، قيمت نفت تدريجاً كاهش يافت!
بدين ترتيب عراقي‌ها با حمايت امريكا و غرب براي نخستين بار در تاريخ 3/2/1363 با استفاده از هواپيماهاي فرانسوي سوپراتاندارد به خارك و نفتكش‌هاي حامل نفت ايران حمله كردند. طارق‌عزيز در ديدار با شولتز وزيرخارجه امريكا درباره اقدام عراق چنين استدلال كرد كه اين حمله سبب پايان يافتن جنگ خواهد شد، زيرا اگر ايران پول نفت را نداشته باشد نمي‌تواند اسلحه مورد نياز خود را از بازارهاي سياه تهيه كند.31
واكنش ايران در برابر اقدامات جديد عراق كه اتخاذ سياست "مقابله به مثل محدود" بود، به اعتراض كشورهاي شوراي همكاري خليج‌فارس و برگزاري جلسات پي‌درپي و نامه به شوراي امنيت سازمان‌ملل منجر شد. اعضاي شوراي امنيت پس از برگزاري جلسه با 13 رأي موافق و 2 رأي ممتنع(زيمبابوه و نيكاراگوئه) ايران را به دليل حمله به كشتي‌هاي كويت و عربستان محكوم كردند.32 سازمان‌ملل كه پيش از اين در واكنش به حملات شيميايي عراقي‌ها تنها به صدور بيانيه (به جاي قطعنامه) بدون ذكر نام عراق اقدام كرده بود، در اينجا با صدور قطعنامه و ذكر نام ايران ماهيت سياست جانبدارانة اين سازمان از عراق را بيش از گذشته آشكار ساخت.
امريكا در روند تشديد فشار به ايران و تنگ كردن حلقه محاصره اقتصادي آن، نام ايران را در فهرست كشورهايي كه به اقدام‌هاي تروريسم بين‌المللي كمك مي‌رسانند، افزود. اين اقدام تأييد آشكار رژيم عراق و تشديد فشار براي به زانو درآوردن جمهوري‌اسلامي بود.33
تلاش براي جلوگيري از ورود سلاح به ايران تحت عنوان عمليات استانچ، بخش ديگري از اقدامات امريكا براي فشار به ايران بود كه پس از عمليات خيبر آغاز شد.34 عمليات استانچ و محدوديت‌هاي قانوني براي فروش سلاح به ايران، فروشندگان بين‌المللي اسلحه را بيش از گذشته به بازار عراق اميدوار و جذب كرد.35 ضمن اينكه ايران پس از اين بايد براي تهيه نيازمندي‌هاي خود علاوه بر پرداخت پول بيشتر، مسير طولاني‌تري را طي نمايد. در گزارش كميته روابط خارجي سناي امريكا درباره تأثير عمليات استانچ آمده است:
«تحريم فروش تسليحات عليه ايران در توانايي اين كشور به ادامه جنگ تأثير محسوس داشته است. از نظر عراقي‌ها تحريم فروش تسليحات احتمالاً مهم‌ترين علت گرمي روابط ايالات متحده با عراق است.»36
با گسترش روابط امريكا و عراق، شوروي نيز متعاقب تغيير اوضاع جنگ پس از فتح خرمشهر و احتمال سقوط رژيم عراق، با واگذاري تجهيزات مدرن به عراق، بر ميزان كمك‌هاي خود به اين كشور افزود.37 در فروردين 1363 يك هيئت بلندپايه به رياست پاكوف ريابوف رئيس كميته روابط اقتصادي خارجي شوروي به بغداد اعزام شد و فروش 5/4 ميليارد دلار اسلحة شوروي به عراق را پيشنهاد داد. اين بزرگ‌ترين پيشنهاد فروش سلاح بود كه تاكنون شوروي‌ها به عراق مي‌دادند.38 ريابوف كه از ميزان عصبانيت صدام به خاطر از دست دادن جزاير مجنون در عمليات خيبر مطلع بود، به عراق اطلاع داد شوروي حاضر است ميگ‌هاي 23 و 21، هلي‌كوپترهاي توپدار و 350 موشك اسكاد.بي در اختيار عراق قرار دهد. سرانجام طه‌ياسين رمضان معاون اول صدام اين قراردادها و قرارداد وام 2 ميليارد دلاري شوروي به عراق را در 27 آوريل 1984(7ارديبهشت 1363) در سفر به مسكو امضا كرد.39
در تيرماه 1363 در كنفرانس بررسي آثار جنگ بر صلح و امنيت كه در بغداد گشايش يافت، اظهارات يكي از مقامات شوروي تا اندازه‌اي ماهيت و دامنه پيوند عراق و شوروي را آشكار ساخت. وي گفت كه شوروي درباره جنگ ايران و عراق عميقاً نگران است و كشور متبوعش مصمم است عراق را با سلاح‌هاي گوناگون مجهز سازد، چون اين تصميم تلاش مشترك عراق و شوروي را براي پايان يافتن جنگ و برقراري صلح تقويت مي‌كند.40 روزنامه الخليج چاپ امارات مدتي بعد اعلام كرد: عراق هواپيماهاي پيشرفته ميگ29 از شوروي دريافت كرده است.41
تهديداتي كه صدام و وزير‌دفاع عراق ـ پس از اين حمايت‌هاي همه‌جانبة غرب و شرق ـ درباره ايران ابراز كردند مسلماً بدون ارتباط با تجهيزات واگذار شده به عراق نبود، زيرا تجهيزات نظامي سنگين مانند تانك‌ها، نفربرهاي زرهي و هواپيماهاي عراق دو برابر شده‌بود.42 صدام طي مصاحبه‌اي اعلام كرد: سلاح‌هاي جديد دريافت‌شده طي روزهاي آينده عليه منافع ايران مورد استفاده قرار خواهد‌گرفت.43 وزيردفاع وقت عراق نيز گفت عراق به‌زودي صاحب سلاح‌هاي تهاجمي‌اي خواهد‌شد كه قادر است هدف‌هاي داخل ايران را مورد حمله قرار‌دهد.44 بدون ترديد اين تهديد براي حمله به شهرها بود كه در ماه‌هاي پاياني سال 1363 انجام گرفت. عراقي‌ها درباره نتايج فشار به ايران چنان اميدوار بودند كه رئيس خبرگزاري عراق طي مصاحبه‌اي اعلام كرد رهبران و مردم فكر مي‌كنند در سال جاري مسيحي بين دو كشور آتش‌بس برقرار شود.45
گسترش دامنه فشار، جمهوري‌اسلامي را براي ادامه جنگ در وضعيت بسيار دشواري قرار داده‌بود. در واقع به همان ميزان كه دستيابي به پيروزي در جبهه‌هاي نبرد با موانع بسياري مواجه شده بود، مقاومت در برابر فشار نيز به سهولت امكان‌پذير نبود. اظهارت آقاي هاشمي فرمانده عالي جنگ، در اين زمينه به خوبي گويا و روشن است:
«توان كشور براي ادامه جنگ محدود است و دشمن محاسبه كرده و امكان ارزي ما را مي‌داند. بعد از زدن كشتي‌ها درآمد ما پايين آمده، 5/2 ميليون بشكه صدور نفت به زير 2 ميليون رسيده، قيمت هر بشكه 24 دلار است كه 5/2 دلار ارزانتر شده است. اسلكه خارك زده شده و خسارات زيادي داشته‌است و فشار دشمن روز به روز بر‌ما بيشتر خواهد شد.»46
نظر به ضرورت تحرك در ميدان نبرد و با توجه به فشارهاي سياسي ـ اقتصادي گسترده به ايران، تلاش براي اجراي عمليات آغاز‌شد. نخست مناطق زيد و كوشك در شمال ايستگاه حسينيه براي اجراي عملياتي با عنوان "والفجر7" انتخاب شد، ليكن موقعيت منطقه و استحكامات دشمن و مهم‌تر از آن، دشمن با رها كردن آب امكان اجراي عمليات در اين منطقه را از بين برد.47
انتخاب بعدي براي عمليات، شمال شبه جزيرة فاو (منطقه سيبه) از مقابل جزيره مينو تا پاسگاه خسروآباد و با عنوان "والفجر8" بود. با توجه به محدوديت در وسايل عبور و موقعيت دشمن، با وجود بحث و بررسي‌هاي فراواني كه برادران ارتشي و سپاه انجام دادند، به نظر مي‌رسيد اجراي عمليات در اين منطقه با توان نيروهاي خودي تطابق ندارد، ليكن نظر به ضرورت اجراي عمليات، آقاي هاشمي (فرمانده عالي جنگ) با حضور در منطقه عملياتي در تلاش بود تا با تأكيد بر ضرورت حمله به دشمن، زمينه و تجهيزات لازم را براي اجراي عمليات فراهم سازد. ايشان با اشاره به اقدامات جنون‌آميز دشمن در منطقه، گفت:
«اگر ما بازنده شويم و اگر روزي به عقب برويم، عقب‌نشيني در مواضع سياسي جمهوري‌اسلامي فشار را شديدتر خواهد كرد. ما همه اميدمان و همه تلاشمان و همه غم و غصه‌مان اين است كه يك جايي را پيدا كنيم و دست به اقدام (عمليات) بزنيم و يك حمله مجدد بكنيم ولو با 30% موفقيت و يا 40%، تا جنگ را از اين حالت نجات بدهيم.»48
آقاي هاشمي همچنين بر اين مسئله تأكيد كرد كه اگر عمليات ناموفق باشد، علاوه‌ بر از ميان رفتن اعتبار نظامي ايران، تأمين خواسته‌هاي ايران نيز دشوار خواهد ‌شد.49 پس از پيشنهادهايي كه فرماندهان ارتش و سپاه درباره مشكلات اجراي عمليات و امكانات لازم براي تأمين پيروزي ارائه كردند، آقاي هاشمي گفت:
«عمليات ناموفق به صلاح ما نيست، اين به عنوان يك اصل است. انجام عمليات با تمام امكانات لازم تا آنجايي كه من مي‌دانم مقدور نخواهد بود، عملياتي را پيشنهاد كنيد تا بتوانيم بپذيريم.»50
فرمانده عالي جنگ با توجه به تركيب جلسه و نظريات متفاوت درباره اجراي عمليات و مشكلات موجود افزود:
«اين براي اين است كه فقط بخواهيم كلاسيك فكر كنيم. حفظ جزيره مجنون بدون هيچ يك از امكاناتي كه در اينجا مطرح است انجام شد.»
وي سپس تأكيد كرد:
«در صورت موفقيت در اجراي اين عمليات، تمام زحمات ما اين خواهد شد كه اين طرف آب (در منطقه فاو) باقي بمانيم و فشار سياسي‌مان را به دنيا از همين جا وارد خواهيم كرد. ما در هيچ‌كدام از جنگ‌هايمان اين اطمينان‌هايي را كه شما مي‌خواهيد نداشته‌ايم . . . اگر بخواهيم كاري كنيم همين است كه اينجا بكنيم. بايد يك جنگ حزب‌اللهي را اينجا كرد.»51
آقاي هاشمي در ادامه با اشاره به حملات دشمن به اسكله نفتي خارك و افزايش اين فشارها و ضرورت اجراي عمليات، گفت:
«فرماندهان راه ما را مشخص كنند. اگر پيشنهاد داريد به ما بگوييد در كجا خواهيد جنگيد. من تصورم از شما اين بوده كه 50 كيلومتر مي‌توانيد جلو برويد، وليكن در طلائيه (عمليات خيبر) 13 كيلومتر بيشتر جلو نرفتيد . . . اگر كسي نظرش اين است كه نمي‌شود بجنگيم حالا بايد تصميم گرفت. زمان امروز براي ما بسيار مهم است چون دنيا پيروزي مطلق ما را نمي‌پذيرد، لذا به مرور بر ما فشار مي‌آورد. درباره صلح، نظر امام مطرح است و ايشان مي‌گويند بدون جنگ صلح امكان ندارد و اگر ما هم نتوانيم بجنگيم [ امام ] به مردم مي‌گويند برويد بجنگيد.»52
به هر صورت، اجراي عمليات در منطقه شمال فاو با امكانات موجود امكان‌پذير نبود و نوعي اتفاق‌نظر در مخالفت با عمليات در اين منطقه وجود داشت و به اين ترتيب اجراي اين عمليات منتفي شد و بعدها به "عمليات والفجر8 انجام‌نشده" موسوم گرديد.
از سوي ديگر، عمليات در منطقه‌اي ديگر با برآورد صحيح و پس از تأمين نيازمندي‌ها، نياز به زمان داشت و در نيمه نخست سال 1363، اجراي آن عملي نبود.
در واقع سرنوشت عمليات خيبر به دليل عدم تطابق بين ابتكار و امكانات مورد نياز، موجب نرسيدن به نتيجه مطلوب و ظهور نوعي سرگرداني شد. پيدايش وضعيت جديد دو نتيجه آشكار در پي داشت؛ نخست عدم ابتكار‌عمل و بازگشت به وضعيت قبل از عمليات خيبر و ديگري نبود امكانات لازم براي اجراي عمليات پيروز. بدين ترتيب در بهار و تابستان 1363 با وجود بحث و بررسي‌هايي كه انجام‌گرفت، شرايط لازم براي اجراي عمليات فراهم نشد. در اين جلسات براي نخستين بار فرمانده عالي جنگ در برابر توضيحاتي كه فرماندهان و طراحان عمليات درباره مشكلات و نيازمندي‌هاي پشتيباني براي اجراي عمليات بيان كردند، به مسائلي اشاره نمود كه تا اندازه‌اي سؤال‌برانگيز بود. در واقع با توجه به مجموع مسائلي كه بيان شد براي نخستين بار مشكلات ادامه جنگ و ترديدهاي موجود در اين زمينه به نحو تعجب‌آميزي اظهار شد.
سفر گنشر وزيرخارجه وقت آلمان به ايران در مرداد 1363 به عنوان سفر اولين وزيرخارجه كشورهاي اروپايي به ايران، بسيار حائز اهميت بود. وي در ايران مذاكراتي با مسئولان و مقامات سياسي و اقتصادي انجام داد و پس از بازگشت به آلمان اعلام كرد آنچه كه در اروپا درباره ايران تصور مي‌شود با واقعيات موجود در ايران تفاوت زيادي دارد.
متعاقب سفر گنشر و بحث و بررسي‌هايي كه پيرامون آن انجام گرفت، براي نخستين بار بحث‌هايي جديد در رسانه‌هاي غربي درباره جناح‌بندي‌هاي سياسي داخل كشور و نظريات مختلفي كه در ميان جناح‌ها درباره مسائل سياسي و اقتصادي و به‌ويژه جنگ و ادامه آن وجود دارد، اشاره شد. در همين روند، وزيرخارجه ژاپن در ديدار با طارق‌عزيز با اشاره به انديشه‌هاي متفاوتي كه در ايران درباره جنگ وجود دارد، به وي گفت:
«در ايران دو گروه سرسخت و ميانه‌رو و با دو عقيده مختلف وجود دارد. دسته دوم كه اميدوار است جنگ از راه‌هاي صلح‌آميز پايان يابد، براي برقراري صلح به ژاپن و كشورهاي غربي نزديك شده است و ژاپن فكر مي‌كند تشويق گروه ميانه‌رو در ايران مي‌تواند به پايان يافتن جنگ منتهي شود.»53
بنابر تحليل‌هايي كه منتشر مي‌شد چنين به نظر مي‌رسيد كه از يك سو به موازات افزايش فشارها و از سوي ديگر، دست نيافتن به پيروزي قطعي و تعيين‌كننده و مشكلاتي كه براي ادامه جنگ وجود داشت، به‌تدريج گرايش‌هاي جديدي در نگرش به جنگ و سياست خارجي در حال به وجود آمدن است و بازتاب آن در خارج از كشور، دسته‌بندي اين گرايش‌ها به راست و چپ و ميانه بود.
 با پيدايش وضعيت جديد سياسي، نظامي و اقتصادي و افزايش فشار به ايران براي خاتمه دادن به جنگ و نظريات متفاوتي كه درباره نحوه ادامه جنگ و ضرورت تنظيم سياست خارجي مناسب وجود داشت














خاطرات و نوشته ها

IMAGE

 خاطرات برادر حجت عالی  هوالشاهد برادری.... بعد از سی...


ادامه مطلب ...

IMAGE

عباس کنار دجله پس از عملیات خیبر درسال ۶۲ وشهادت حاج...


ادامه مطلب ...

IMAGE

  روز سوم عملیات والفجر ۸ بود که داخل خاک عراق شده...


ادامه مطلب ...

IMAGE

 گردان اعزامي بسيج مريوان سال 1359   شهید سید یوسف کابلی...


ادامه مطلب ...

IMAGE

گرچه کربلای 4 به ظاهر عملیاتی ناموفق بود اما مطلعی بود...


ادامه مطلب ...

برنامه-هئیت ((((با عرض تقدير و تشكر از زحمات بي شائبه و خدمات ارزنده  دوستان بزرگوار آقایان حمید علوی ،حسین اختراعی ،اسماعیل فتخانی ، ابراهیم ملک لو  چه مادي و معنوي  در یاری رساندن ادامه سایت ،آرزوي موفقيت براي اين بزرگواران را از درگاه ايزد منان خواستارم.))) )            
JSN Mico is designed by JoomlaShine.com