انا لله و انا الیه راجعون

 يکی دیگر از دوستان  پس از سال‌ها تحمل درد و رنج به آسمان پر کشید و میهمان دوستان و همرزمان شهیدش شد.

مراسم تشییع پیکر مطهر برادر عزیزمان حاج علی قائنی پنجشنبه ۲۵ خرداد از مقابل مسجد علی ابن موسی الرضا علیه السلام واقع در مهرآباد جنوبی جنب دانشگاه هوایی خیابان ۲۰ متری توکلی خیابان ۱۲ متری انصاری (اواسط خیابان) حدود ساعت ۱۱ به سمت منزل پدری آن مرحوم انجام می شود.

لازم بذکر است با توجه به هماهنگی های بعمل آمده پیکر ایشان در قطعه صالحین (۵۱)بخاک سپرده خواهد شد.

همچنین مراسم ختمی نیز در روز جمعه در همان مسجد از ساعت ۶ الی ۷/۳۰ برگزار خواهد شد.

هوالباقی

راوي محمد عمراني همرزم

در بین همه کسانی که در دفاع مقدس با آنها آشنا شدم حاج علی قائنی یکی از پاک ترین و لطیف ترین روح ها را  دارا بود .و این از رفتارش و کلامش و نحوه ارتباط گیریش با افرادی که شهادت بر جبین شان نوشته بود ٬ پیدا بود .

روحش آنقدر لطیف بود که این ارتباط بعد از شهادت آنها هم برقرار بود. خواب هایش رویای صادق بود  ٬ گاهی صبح برایم تعریف می کرد و بعد چند روز شاهد تعبیر آن بودم.

سال ۶۶ ٬ ایام عملیات بیت المقدس ۲ ماووت عراق ٬ یک روز صبح حاج علی برایم از خواب دیشب ش گفت٬؛ که هاشمی رفسنجانی را در خواب دیده که در مقابلش جنازه های ماهر عبدالرشید و عدنان خیراله افتاده و هاشمی یک پای خود را روی سینه آنها گذاشته و با یک دست میله پرچم اسلام که رویش نوشته شده بود الله اکبر و لا اله الا الله به کمر گرفته .

همان موقع به خنده گفتم پس جنگ تمام شد. چند وقت بعد با حکم حضرت امام(ره) هاشمی جانشین فرماندهی کل قوا شد.

سال ۶۷، صبح روزی که قرار بود از کوزران به سمت دوکوهه حرکت کنیم حاج علی اومد پیشم و گفت دیشب خواب عجیبی دیدم. خواب دیدم عراقی ها آمدند بالای ارتفاعات کوزران و دارند با تانک باختران را میزنند ، نگاهی بهش کردم و خندیدم٬ آخه کوزران تا خط مقدم نزدیک ۱۸۰ کیلومتر فاصله داشت چطور ممکن است! ولی من به خوابهایش اعتقاد داشتم .  قرار بود سعید سیف جهت آموزش با ۱۵ نفر از بچه های جدید الورود آنجا بمانند .

برایشان مهمات جنگی گذاشتیم و به سعید گفتم اگر عراقی ها آمدند اینجا ٬ قبضه ها را کجا بر پا و به سمت تنگه روانه کنند البته با خنده سعید هم می خندید میگفت مگر ممکن است عراق تا اینجا بیاید.

چیزی حدود ١٥ روز بعد ما در کارون بودیم که خبردار شدیم منافقین تا کوزران  پیشروی کردند.

شب نهم ذیحجه (حج سال ۹۱) در صحرای عرفات پیدایش کردم ٬ او مدیر کاروان بود و خسته از انتقال و اسکان حجاج و من زائری از کاروان دیگر که به عشق دیدنش آمده بودم یکی دو ساعتی با هم بودیم چند خاطره ای از رفقای شهید ذکر کردیم و بعد برایم از احرام و لبیک ٬ عرفات و منا واعمال گفت

و من با اینکه سفر چندمم بود و آنها را می دانستم ولی از نحوه بیانش لذت می بردم مانند کسی حرف می زد که انگار روح اعمال را دیده و من دوست داشتم برایم بیشتر صحبت کند  ...‌

سال ۹۳ حج عمره مشرف شدم٬ در هتل مدینه یک روز در لابی هتل دفتر یادبود حجاج را نگاه می کردم .

حجاج از فضای معنوی و صفای روحانی مسجد النبی و بقیع نوشته بودند و از خلوص ٬صداقت ٬ پاکی و دلسوزی مدیر کاروانشان حاج آقا قائنی گفته بودند تعجب کردم دفتر را بردم پیش مدیر هتل گفتم این قائنی کجاست؟

گفت کاروانشان یک روز قبل از ورود شما به مکه رفته.

کاروانی از شهریار٬ بله حاج علی خودمان بود ٬ هر کس که چند روز با او بود حتما شیفته اخلاق و منش الهی ش می شد .

    طُوبَىٰ لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ

خاطرات و نوشته ها

IMAGE

 خاطرات برادر حجت عالی  هوالشاهد برادری.... بعد از سی...


ادامه مطلب ...

IMAGE

عباس کنار دجله پس از عملیات خیبر درسال ۶۲ وشهادت حاج...


ادامه مطلب ...

IMAGE

  روز سوم عملیات والفجر ۸ بود که داخل خاک عراق شده...


ادامه مطلب ...

IMAGE

 گردان اعزامي بسيج مريوان سال 1359   شهید سید یوسف کابلی...


ادامه مطلب ...

IMAGE

گرچه کربلای 4 به ظاهر عملیاتی ناموفق بود اما مطلعی بود...


ادامه مطلب ...

برنامه-هئیت ((((با عرض تقدير و تشكر از زحمات بي شائبه و خدمات ارزنده  دوستان بزرگوار آقایان حمید علوی ،حسین اختراعی ،اسماعیل فتخانی ، ابراهیم ملک لو  چه مادي و معنوي  در یاری رساندن ادامه سایت ،آرزوي موفقيت براي اين بزرگواران را از درگاه ايزد منان خواستارم.))) )            
JSN Mico is designed by JoomlaShine.com